یاسمن کردستانی

آخرین لبخند زیبایت به رویم یاد بــــــاد
یاد آن دلواپسی های قشنگت یاد بـاد
آن تواضع آن وقارت با کلامت یاد بـــــاد
خاطر آن غصه ها و قصه هایت یاد بـاد
آهنگ مورد علاقه
یاسمن کردستانی
آنچه از او به یادگار میماند
هر کس که دست نوشته های او را می‌خواند به ذهن قدرتمندش درود میفرستاد. طوری که معلم انشاء مدرسه گفت که یاسمن زندگی ادبی اش را به چالش کشیده است. در انشائی با موضوع " سقوط در یک آسانسور " که چند روز قبل از فوت برای معلمش فرستاده بود در یک جمله به پرتاب شدن از ماشین پدرش اشاره کرده بود و در لحظات پایانی عمرش همان اتفاق رخ داد. دختر مهربان اما مصممی که جایش خالیست و خالی خواهد بود.
زندگی ادبی : آثار ادبی زیادی را مطالعه میکرد اما شیفتهء آثار اگزیستانسیالیست شده بود. طوری که بنابر گفته نزدیکان اقرار کرد دنیا را دوست ندارد زیرا دنیا با وجود ماجراهای زیبا می‌تواند بی ارزش باشد. از آثار مورد علاقه ای او می‌توان به رمان " باشگاه مشت زنی ( اثر چاک پالانیک) " و " نحسی ستارگان بخت ما (اثر جان گرین) " اشاره کرد. روز های آخر به مطالعه آثار چارلز بوکوفسکی مشغول بود.
موسیقی : بر خلاف دیگر دخترها که به دنبال زیور آلات و موسیقی های عامیانه ایران بودند او به موسیقی راک غرب علاقه داشت و مانند نوجوانان غرب لباس می‌پوشید. لباس هایی که تصویر گروه هاي موسیقی محبوبش روی آنها نقش بسته بود مورد پسند او بود. همچنین تلاش می‌کرد نواختن گیتار الکتریک را فرا بگیرد. بنابر گفته نزدیکان خریدن یک دستگاه تولید صدای گیتار الکتریک را به گوشواره های طلای جدید ترجیح داد و همچنین یکی از خواسته هایش نواختن در یک گروه موسیقی هوی متال بود. روز های آخر تلاش می‌کرد ترانهء ( the pixels - where is my mind ) و ( Surf Curse - Freaks ) را بنوازد. از دیگر توانایی های او می‌توان به سطح بالایش در زبان انگلیسی و هنرهای رزمی اشاره کرد.
او در نوروز سال ۱۴۰۳ وقتی از سفر به خانه بازمی‌گشت مانند نویسنده محبوبش ( آلبر کامو ) در یک سانحه رانندگی درگذشت و تدفین او در شب بیست و یک ماه رمضان انجام شد. " برادری که خواهرش را از دست داد "
عکس ها می‌گریند
180
2
 
27
لینک کوتاه: